میهمان ناخوانده ی خواستنی که "اندوه بزرگیست چه باشی چه نباشی".
نبودت، دلتنگیست و بودنت التهاب. خاطرت را می گویم ای دلال احساس من! چند می فروشی این دیوانه ی زنجیری را؟
تو مژده ي مسيحا نفسي كه بشارت و انذار را به كمال ابلاغ ميكني.
به کدامین گناه ناکرده عذابم می کنی و به کدامین ثواب ناخواسته، پاداشم می دهی؟ اصلا تو بگو ببینم با کدام قاعده ی علمی همه ی مرا تسخیر می کنی و معلولت می شوم من ِ خرابِ خسته ی بی رمق؟
بگو ببینم چگونه می توانی که بود و نبودت، حضور باشد و حذر. دست از سر من گیج بردار یا نه، بگذار بماند که سرم سوت می کشد از این همه رفت و آمد بی سروصدای تو.
تو بمان، من می روم نه با پای خودم که با دست تقدیر و بر می گردم نه با اراده ی خودم که با بهانه ی فرو ریختن یک شبنم.
بمان....
من بی من: تقسیم حس من است با تو ......برچسب : باشی نباشی شهرام کاشانی,باشی نباشی,باشی نباشی زندگی خوبه,باشی نباشی فرقی نداره,باشی نباشی عشقمی, نویسنده : aman-e-bimand بازدید : 108