جمع مفردها

ساخت وبلاگ
در اندیشه ام که با کدام "ضمیر" خطابت کنم. "شما" یی که گاه محجوبانه و معصومانه می نمایی و یا "تو"یی که طفلکی بازیگوش می شوی که کلافه ام می کند. گاهی از "آنها"یی می شوی که غریبه اند تا جایی که دلت بخواهد! و مرا در خودم فرو می بری و می شوی "من"ِ منی که من را فراگرفته ای تا هیچ کس از دیوار قلعه ی تنهایی تاریخی "من" بالا نرود.

و چه خاطره انگیزه است آن "ما" شدنهای تو که دلم را قرص می کند عجیب! و من همچنان وامانده ام که تو کدامین "ضمیری"؟ شاید تو همان ضمیر ناخودآگاه منی که آگاهم می کند از اینهمه تاریکی در "من" ،تا تمام ضمایر مفرد و جمع را پاک کنم و بگذارم هرچه این ضمیربی خودشده، دلش می خواهد، بخواهد.

کم کم دارد تمام دانش من از ادبیات به ابیاتی خلاصه می شود که همه ی شان یک نقطه ی مشترک دارند و آن سپید بودن آنهاست. در بی وزنی مفرطی که این روزها حس می کنم تمام نگاه من سپید ِ سپید ِ سپید شده و انگار دیگر نگاه آخری و نقطه ی پایانی وجود ندارد

 

من بی من: تقسیم حس من است با تو ......
ما را در سایت من بی من: تقسیم حس من است با تو ... دنبال می کنید

برچسب : كلمات جمع مفردها,الفرائض جمع مفردها, نویسنده : aman-e-bimand بازدید : 38 تاريخ : شنبه 13 شهريور 1395 ساعت: 6:08